داستان خر بی دل و جگر
داستان خر بی دل و جگرمرد رختشویی خری ضعیف و گرسنه داشت که شب تا صبح در بیابان به دنبال غذا می گشت و چیزی برای خوردن پیدا نمی کرد.از طرف دیگر در آن نزدیکی بیشه ای بود و شیری در آن زندگی می کرد....
View Articleمشاعره موضوعي - عشق - قسمت ششم
مشاعره موضوعي - عشق - قسمت ششمیک قصه بیش نیست غم عشق وین عجبکز هـر زبـــان که می شنوم نا مکــــرر است بر هوشمنــد سلسله ننهاد دست عشقخواهی که زلف یار کشی ترک هـوش کن در راه عشق وسوسه اهرمن بسی استپیش...
View Articleمشاعره موضوعي - عشق - قسمت هفتم
مشاعره موضوعي - عشق - قسمت هفتمبوالعجب دردیست درد عشق جــانــان کانـدرودردم افزون می شود چندانکه درمان می کنم ثــواب روزه و قبــول حج آن کس بردکه خاک میکده عشق را زیارت کرد ای نقطه ی عشق را تو ثالثوی...
View Articleداستان مسابقه قورباغه ها
داستان مسابقه قورباغه هاگروهی از قورباغه های کوچک تصمیم گرفتند که با هم مسابقه دو بدهند. هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود.جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه وتشویققورباغه ها جمع شده بودند و...
View Articleداستان آلزایمر دوست داشتنی
داستان آلزایمر دوست داشتنیوقتی از در وارد شد، مریم چشمانش را بست تا صدای گام های او را بشنود. درست مثل روزهای کودکی. جای شکرش باقی است که هنوز صدای قدم هایش همانقدرمحکم و مقتدر است که صدای نفس هایش گرم...
View Articleداستان حكمت خدا
داستان حكمت خداتنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود.او هر روز را به امید کشتی نجات، ساحل را و افق را به تماشا می نشست.سرانجام خسته و نا امید، از تخته پاره ها کلبه ای...
View Articleداستان بوسه
داستان بوسهمردی به همسرش این گونه نوشت:عزیزم این ماه حقوقم را نمی توانم برایت بفرستم به جایش 100 بوسه برایت فرستادم.عشق تو ...همسرش بعد از چند روز این جوری جواب داد:عزیزم از اینکه 100 بوس برام فرستادی...
View Articleداستان پادشاه و زن فقیر
داستان پادشاه و زن فقیرزن فقیری در شهری زندگی می کرد که دختری داشت که چشماش چپ بود و همه چی رو دو تا می دید.دختر پادشاه نیز چنین وضعی داشت.روزی زن فقیر به نزد پادشاه میره و التماس میکنه به وضع دخترش...
View ArticleClik here to view.
داستان جالب قصر پادشاه
داستان جالب قصر پادشاهدر افسانه های شرقی قدیم آمده است که یکی از پادشاهان بزرگ برای جاودانهکردن نام و پادشاهی خود تصمیم گرفت که قصری باشکوه بسازد که در دنیا بینظیر باشد و تالار اصلی آن در عین شکوه و...
View Articleداستان شنیدن صدای دل
داستان شنیدن صدای دلباران خوبی باریده بود و مردم دهکده شیوانا به شکرانه نعمت باران وحاصلخیزی مزارع عصر یک روز آفتابی در دشت مقابل مدرسه شیوانا جمع شدند و بهشادی پرداختند. تعدادی از شاگردان مدرسه شیوانا...
View ArticleClik here to view.
عشق جگرخـوار
عشق جگرخـواریــار مرا، غار مــرا، عشق جگرخـوار مرایار تویی، غـــار تویی، خواجه نگهدار مرانوح تـــویی، روح تــویی، فاتح و مفتوح تـــوییسینـــه مشــروح تــویی، بـــر در اســرار مرانـــور تـــویی، ســور...
View Articleمشاعره موضوعي - عشق - قسمت هشتم
هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راستمــا به فلک می رویـم عــزم تمـاشـا که راستسخن عشق تـو بی آنکه بر آید به زبانمرنگ رخساره خبر می دهــد از حال نهنم
View Articleداستان ارزش زندگی
داستان ارزش زندگیروزی مردی جان خود را به خطر انداخت تا جان پسر بچه ای را که در دریا در حال غرق شدن بود نجات دهد. اوضاع آنقدر خطرناک بود که همه فکر می کردند هر دوی آنها غرق می شوند و اگر غرق نشوند حتما...
View Articleضرب المثل فارسی - حرف ظ
ضرب المثل فارسی - حرف ظظالم پاي ديوارِ خودشو، ميكنهظالم دست كوتاهظالم هميشه خانه خرابهظاهرش چون گور كافر پر حلل باطنش قهر خدا عزوجل
View Articleضرب المثل فارسی - حرف ع
ضرب المثل فارسی - حرف ععاشقان را همه گر آب برد خوبرويان همه را خواب بردعاشق بي پول بايد شبدر بچينهعاشقم پول ندارم كوزه بده آب بيارمعاشقي پيداست از زاري دل نيست بيماري چو بيماري دلعاشقي شيوه...
View Articleدوست
دوستیکی را دوست می دارم ولی افسوس، او هرگز نمی داندنگاهش می کنم، شاید بخواند از نگاه من، که او را دوست می دارمولی افسوس، او هرگز نگاهم را نمی خواند.به برگ گل نوشتم من، که او را دوست می دارمولی افسوس،...
View Article