حکایت گريه كودك
حکایت گريه كودكمردی کودکی را دید که می گریست و هر چند مادرش او را نوازش می کرد،خاموش نمی شد.گفت: خاموش شو تا مادرت را به کار گیرم!مادر گفت: این طفلتا آنچه گویی نبیند به راست نشمارد و باور نکند!عبيد زاكاني
View Articleحکایت فالوده
حکایت فالودهابوالعینا بر سفره ای بنشست. فالوده ای برایش نهادند كه کمی شیرینبود.گفت: این فالوده را پیش از آن که به زنبور عسل وحی شود ساخته اند.عبيد زاكاني
View Articleسرزمين قلب
سرزمين قلبقلب کشور بزرگی است در طرف چپ قارّه سینه انسانقلب، محدود است از طرف شمال به دریای محبّتو از طرف جنوب به کشور غماز طرف مشرق به دریاچه دوستی و از طرف مغرب به صحرای عاطفهپایتخت قلب، «عشق آباد»...
View Articleمعماي رنگ ها
معماي رنگ هابا توجه به راهنمایی های زیر مشخص کنید که هر رنگ در کدام خانه قرار دارد؟1- زرد و نارنجی مجاورند در حالی که قرمز و مشکی مجاور نیستند.2- خانه ی شماره ی ۳یکی از رنگ های روبرو است:...
View Articleحکایت عرب و زن
حکایت عرب و زنعربی را از حال زنش پرسیدند.عرب گفت: زنده است و تا زنده است همچنان مار گزنده است.عبيد زاكاني
View Articleحکایت حلم معاويه
حکایت حلم معاويهمعاویه به حلم معروف بود و کسی نتوانسته بود او را خشمگین سازد.مردیدعوای کرد که او را بر سر خشم آورد.نزدش شد و گفت: خواهم مادرت را به زنیبه من دهی از آن که او رای بزرگ است!معاویه گفت:...
View Articleحکایت پيرزن و شوهرش
حکایت پيرزن و شوهرشپیر زالی با شوی می گفت: شرم نداری که با دیگران زنا می کنی و حال آن کهترا در خانه، چون من زنی حلال و طیب باشد؟شوی گفت: حلال آری، اما طیب نه!عبيد زاكاني
View Articleحکایت باكره
حکایت باكرهکنیزی را گفتند: آیا تو باکره ای؟گفت: خدا از تقصیرم در گذرد! بودم!عبيد زاكاني
View Articleمعماي سياهپوست و سفيد پوست
معماي سياهپوست و سفيد پوستسهنفر سياهپوست و سه نفر سفيد پوست مي خواهند با قايقي كه بيش از دو نفرگنجايش ندارد از رودخانه اي بگذرند. سفيد پوست ها رانندگي قايق را بلدند امايكي از سياهپوست ها رانندگي قايق...
View Articleآیا میدانید؟
آیا میدانید؟آیا میدانید مساحت کره زمین ۵۱۵ میلیون کیلومتر است؟آیا میدانید کهکشان راه شیری بیش از ۱۰۰ ملیون ستاره دارد؟آیا میدانید حنجره زرافه تار صوتی ندارد و گنگ است؟آیا میدانید تنها غذائی که فاسد نمی...
View Articleآیا میدانید؟
آیا میدانید؟آیا میدانید با چشم غیر مجهز به تلسکوب می توان ۶ هزار ستاره را در آسمان مشاهده کرد؟آیا میدانید کشور تایوان از نظر موقیعت جغرافیائی در خطرناک ترین نقطعه جهان قرار دارد؟آیا میدانید در جهان فقط...
View Articleعهـــد بستن
عهـــد بستنبا تــو ای دوست، نشستن زیبـاست دیــده بر روی تـــو بستــن زیبــاستبـــا تـــــو ای مـــالک رویــایــی مـن دوستـــی را نشکستــن زیبــــاستگـــر پسنـــدی تــو...
View Articleسوختن و ساختن
سوختن و ساختنما ز هر صاحب دلی یک رشته فن آموختیــمعشق از لیلی و صبـــر از کوه کَن آموختیــمگریه از مرغ سحر، خود سوزی از پروانـه هاصد سرا ویرانـه شد، تـــا ساختن آموختیــم
View Articleعمـــر مـــن
عمـــر مـــن دانم کـــه چنینم و جـــز این هیـــچ نــــدانم تـــــو عمــر منی یـــار اگـــر شـــاه جهــانم از شوق دو صد بوسه زنم بـــر دهن خویش...
View Articleمـن و بـــاد صبــا
مـن و بـــاد صبــامدامم مستــم می دارد، نسـیـــم جعــد گیسویتخـرابـــم می کنــد هـــر دم، فریب چـشم جادویتمـن و بـــاد صبــا مسکین دو سرگـردان بی حاصلمن از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت
View Articleتـــو و دريـــا
تـــو و دريـــادریا همیشه از من دلگیر است، می دانی چرا؟چون همیشه بزرگی تو را به رخ او می کشم.
View Articleچهره عشق
چهره عشقعــشـــق صــدها چهـره دارد، دست تو آیینــه دارشعــشـــق را در چهـــره ی آیینـه دیــدن دوسـت دارمدر خـمـوشـی چشـم مــا را قصـه هـا،گفتگوهـاستمن تـــو را در جـذبـه ی محـــراب دیـدن دوسـت...
View Articleداستان ديو و سليمان
داستان ديو و سليماندکتر الهی قمشه ای می گوید:یکی از جذاب ترین تعبیرات «نفس و عشق»،قصه دیو و سلیماناست که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است.قصهچنین است که سلیمان فرزند داوود،...
View Articleداستان سطح تحمل
داستان سطح تحملزن جیغ کشید: دیگه یک دقیقه هم نمی تونم تحملت کنم.همانطور که به طرف در خروجی می رفت، داد می زد: میرم خونه ی بابام و حق نداری کسی را بفرستی دنبالم.با عجله که کفش هایش را بلند کرد، ناخواسته...
View Articleحکایت عبدالواحد
حکایت عبدالواحدشیخ بأرالدین صاحب، مردی را با دو زیبا روی بدید و گفت: اسمت چیست؟آنمرد گفت: عبدالواحد.یعنی بنده یکتا.گفت: تو این دو را یله کن که منعبدالاثنین و هر دو را بنده ام.عبيد زاكاني
View Article