حکایت درخواست كمك
مردی از کسی چیزی بخواست.
او را دشنام داد.
گفت مرا که چیزی ندهی چرا به دشنام رانی؟
گفت خوش ندارم که تهی دست روانت کنم.
عبيد زاكاني
حکایت درخواست كمك
مردی از کسی چیزی بخواست.
او را دشنام داد.
گفت مرا که چیزی ندهی چرا به دشنام رانی؟
گفت خوش ندارم که تهی دست روانت کنم.
عبيد زاكاني