چگونه دانش آموزان را به درس علاقه مند کنيم؟
برای بارور شدن نهال تعلیم و تربیت، ملاحظه و مراعات کیفیت شخصیت ها در درجه اولاهمیت قرار دارد.
یکی از امور مسلم در تربیت اسلامی این است که افراد همان طور که از لحاظ محیط هاییکه در آن پرورش می یابند با یکدیگر فرق دارند، در موهبت ها و استعدادها و لیاقت هانیز با یکدیگر متفاوتند. شکی نیست که این تفاوت ها ناشی از حکمت الهی است. زیراهمین تفاوت ها انسان را به سوی تکامل سوق می دهد.
معلمی که بدون توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان برایشان تکلیف تعیین می کند و ازهمه انتظارات یکسان دارد، معلم موفقی نیست. چنین معلمی دیر یا زود در امر تعلیم بامشکل روبه رو می شود. زیرا تعدادی از دانش آموزان نمی توانند انتظارات او رابرآورده کنند و این جاست که معلم به تنبیه بدنی و یا غیربدنی روی می آورد. کودکممکن است از ترس تنبیه ظاهرا از کاری دست بردارد اما عادت او از بین نمی رود.تنبیهات غیربدنی نظیر طعنه، سرزنش، دشنام و تحقیر نیز ضررشان کمتر از تنبیهات بدنینیست. حضرت علی(ع) می فرماید:زیاده روی در ملامت و سرزنش آتش لجاجت را شعله ور می کند.
این قبیل تنبیهات شخصیت کودک را در هم می کوبد و اسباب ترس و اضطراب وی را فراهم میکند. برای جلوگیری از رفتار ناشایست دانش آموزان، معلم باید با اشاره موارد منفی دررفتار آن ها را تذکر دهد. چرا که آشکارگویی پرده هیبت و ابهت معلم را دریده و موجبجرات و شهامت شاگرد می شود و با لجبازی کردن سعی در تکرار عمل می نماید.
متاسفانه تعدادی از معلمین زمانی که در شروع سال تحصیلی به کلاس وارد می شوند، دانشآموزان گستاخ و شلوغ را شناسایی کرده و برای جلوگیری از مشکلات بعدی با طعنه ودشنام و تحقیر سعی در سرکوب کردن او می نمایند. این عمل ممکن در مورد تعداد انگشتشماری از دانش آموزان، به ظاهر با موفقیت همراه باشد اما آتش لجاجت را در وجود اوشعله ور می کند و حداقل کاری که می کند توجه نکردن و دل سردشدن از درس می باشد و درمورد تعدادی از دانش آموزان نیز باعث درگیری های لفظی و زمینه تنبیه های بدنی و غیربدنی می گردد.
درست است که معلم در شروع سال تحصیلی باید به شناسایی دانش آموزان بپردازد و بلکهاین بهترین کار می باشد اما این شناسایی باید برای ریشه یابی مشکلات جسمی و رفتاریاو باشد. دانش آموزان یک کلاس فقط از نظر پایه تحصیلی با هم یکی هستند و در بقیهموارد مثل بهره هوشی، استعدادها، توانمندی ها، سطح درآمد خانواده، سطح سواد، فرهنگو ارزش های مورد قبول خانواده با هم متفاوتند. شاید دانش آموزی که اینک سرکلاسنشسته است، شب گذشته شاهد بدترین نزاع و درگیری پدر و مادر بوده است. دیگری به دلیلمشکل مالی خانواده، از تغذیه درستی برخوردار نیست و از نظر جسمانی آمادگی پذیرش درسرا ندارد. دیگری مرتب مورد تحقیر و سرزنش خانواده قرار دارد و در جواب آن ها لجاجتو سرکشی را در پیش گرفته است. در کنار آن ها کسی است که از فرط توجه و حمایت پدر ومادر نیازی به توجه به درس و معلم نمی بیند. حال چگونه می توانیم از همه انتظارات یکسان داشته باشیم. چرا به جای این که به دانش آموز بر چسب گستاخ، پررو، بی تربیت وتنبل بزنیم، ریشه مشکل را پیدا نکنیم. درست است که حل کردن مشکل تمام دانش آموزان ویا حتی بعضی از آن ها در توان معلم نیست، اما شناخت مشکل و توجه به آن ممکن و راهگشا می باشد.
راه حل درست و منطقی دربرخورد با دانش آموزان این است که به او توجه کنیم و احترامبگذاریم. احترام یکی از بزرگ ترین عوامل جلب محبت و اطاعت است و توهین به شخصیتمردم یکی از مهم ترین وسایل برانگیختن دشمنی و مخالفت است.
حضرت علی(ع) فرمود:با مخاطب خویش پسندیده سخن گویید تا او نیز با شما با احترامجواب گوید.
همچنین نیاز آدمی به تحسین و تشویق از تمایلات فطری است و تا پایان عمر با آدمی میماند. اصولا تصور این که عمل انسان مورد قبول دیگران واقع شود به انسان قدرت میبخشد و انسان از آن لذت می برد. شاید بعضی معتقد باشند که یک دانش آموز گستاخ وتنبل موردی برای تشویق ندارد. در صورتی که این طور نیست و معلم باید با صبر و حوصلهای که به خرج می دهد، رفتارهای نادرست دانش آموز را ندیده بگیرد و در عوض به دنبالکوچک ترین و کم اهمیت ترین مورد برای تشویق باشد.
در مورد دانشآموزان شلوغ، کمترین توجه آن ها به درس و یا دست بلند کردن آن ها برای پاسخ دادن حتی اگر جواب سوال بسیار آسان و قبل از او کسی پاسخ را داده باشد، می تواند بهانهای برای تشویق باشد. دادن مسئولیت به دانش آموزان شلوغ و حمایت از آن ها در برابربقیه دانش آموزانی که به آن ها بر چسب بی تربیت و... می زنند، راه را برای ارتباطبا دانش آموز باز می کند.
از جمله عوامل ديگر تغییر رفتار دانش آموزان مي توان احترام به شخصیت دانش آموز، چشم پوشی عیب ها و سعه صدرمعلم برای جلوگیری از تضاد با دانش آموز، تشویق کوچک ترین رفتارهای مثبت و برجستهکردن این رفتار به ظاهری بی ارزش و مهم تر از همه ایجاد رابطه دوستانه بین معلم ودانش آموز را نام برد.
درست است که وجود استعدادهای متفاوت در افراد، معلم را وادار میکند تا برخوردهای متفاوتی داشته باشند ولی در صمیمی بودن نباید تفاوت بگذارند. اگرمعلم با دانش آموز صمیمی باشد، دانش آموزان نیز متقابلا او را دوست خواهند داشت وهمین رابطه دوستانه، باعث نفوذ معلم در دانش آموز می شود. دانش آموز اگر معلم خودرا دوست بدارد، سخنان او را قبول می کند و خود را موظف به پیروی از او می بیند.