ضرب المثل های شعری - سری دوم
خنــده رسوا می کنــد پسته ی بی مغــز را
چون نداری مایه از لاف سخن خاموش باش
زنبــور درشت بـی مــروت را گــوی
حالا که عسل نمی دهی نیش چرا
گر محبت در میـان باشد تکلف گـو مبــاش
شیر مـادر در حلاوت بی نیاز از شکراست
یا مسلمان باش یا کافر، دو رنگی تا به کی
یا مقیـم کعبـه شـو یا ساکـن بتخــانه باش
هیچ می دانی چـرا مستـی خوشی دارد ز پی
زان که در عالم همیشه آدم نادان خوش است
آه دل مظلوم به سوهان ماند
گر خود نبرد، برنـده را تیز کند