Quantcast
Channel: هِنــــا و مِنـــــا
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3142

گل یخ

$
0
0

گل یخ

این چنین سخت که آشفته ات ای چشمْ کبودم

به خدا شیفته ی هیچ سیه چشم نبودم

زنگِ‌ بالای سیاهی ست کبودی، که من اینک

نقش هر چشم سیه را ز دل خویش زدودم

دیر در دامنت آویختم ای عشق! چه سازم؟

به زمستان تو همچون گل یخ دیده گشودم

بوسه ی گمشده ام بود به لب های تو پنهان

که به دلخواه، شبی بر لب کس چهره نسودم

جگرم چک شد از خنجر خونریز ملامت

تا چو گل راز دل خویش به بیگانه نمودم

سوختم، سوختم از عشق تو چون شاخه ی خشکی

به امیدی که براید ز سر کوی تو دودم

آهِ سرد است، نه شعر این که سراید لب سیمین

آتش مهر تو باید که شود گرم، سرودم


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3142

Trending Articles