Quantcast
Channel: هِنــــا و مِنـــــا
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3142

داستان فرار از زندگي

$
0
0

داستان فرار از زندگي

روزی شاگردی به استاد خویش گفت: استاد می خواهم یکی از مهمترین خصایص انسان ها را به من بیاموزی.

استاد گفت: واقعا می خواهی آن را فراگیری؟

شاگرد گفت: بله، با کمال میل.

استاد گفت: پس آماده شو با هم به جایی برویم.

شاگرد قبول کرد. استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آّن کودکان مشغول بازی بودند، برد.

استاد گفت: خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن. مکالمات بین کودکان به این صورت بود:الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی.

نخیر الان نوبت توست که دنبالم بدوی.

اصلا چرا من هیچ وقت نباید فرار کنم؟ و حرف هایی از این قبیل...

استادادامه داد: همانطور که شنیدی تمام این کودکان طالب آن بودند که از دستدیگری فرار کنند. انسان نیز این گونه است. او هیچگاه حاضر نیست با شرایطموجود روبرو شود و دائم در تلاش است از حقایق و واقعیات زندگی خود فرار کندو هرگز کاری برای بهبود زندگی خود انجام نمی دهد. تو از من خواستی یکی ازمهم ترین ویژگی های انسان را برای تو بگویم و من آن را در چند کلام خلاصهمی کنم: تلاش برای فرار از زندگی.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3142

Trending Articles