Quantcast
Channel: هِنــــا و مِنـــــا
Viewing all 3142 articles
Browse latest View live

خدايا


رفتار و گفتار

آه دل

$
0
0
آه دل

بسیار ز حد می گذرد گرمی مجلس

دلسوختـه ای در پس دیـــوار نباشد

از تنگی جا در دل مرشد نتـوان یافت

آهی کـه ز سر تا قـدم افگـار نباشد

 مرشد بروجردی شاعر قرن یازدهم

روز محشــر

$
0
0
روز محشــر

گیـــرم کـه روز حشــر سر از خــاک بر کنم

آن دیــده کــو کــه جـــانب قاتــل نظــر کنم

گیرم به عـــزم شکــوه توانم رهش گــرفت

آن دستم از کجا است که خاکــی بسر کنـم

مرشد بروجردی شاعر قرن یازدهم

هفت عادت معلمان موفق

$
0
0

هفت عادت معلمان موفق

معمولاْ موفق ترین معلم های جهان در بعضی خصلت هاشریکند. ویژگی هایی که هر معلمی می تواند با تمرکز روی هریک از آنها یک گامبه موفقیت نزدیک شود.

مثبت فکر می کنند

مثبت اندیشی امتیازی بزرگ در زندگی شخصی و حرفه ای است. شما درزندگیتان مخصوصاْ در حرفه آموزگاری با پیچیدگی های زیادی روبه رو  خواهیدشد. مثبت اندیشی ...

شکـــوه از يـــار

$
0
0
شکـــوه از يـــار

شکـــوه از دشمنی طالع و بی لطفی یـــار

نیست در مذهب ما، ورنه سخن بسیارست

مرشد بروجردی شاعر قرن یازدهم

متن ترانه و ترجمه فارسي آهنگ لري - رتم وه صحرا - با صداي رضا دربندي

$
0
0

متن ترانه و ترجمه فارسي آهنگ لري -  رتم وه صحرا- با صداي رضا دربندي

رتم وه صحرا وه لوه جويي، وه لوه جويي            دس و رو مي شست سوزه چش كاوي

به صحرا رفتم و به لب جويي رسيدم كه ديدم يه سبزه ي چشم آبي دست و صورتش را مي شست

سلامش كردم سرش ون وه هار         چو عزيز مرده كردم گرفتار

من به او سلام كرد كه او سرش را پايين انداخت، مرا مثل عزيز مُرده گرفتار كرد

دسمه بئير بورم وه مالت                        اسيرم كرده او چشيا كالت

دستم را بگير و به خانه ات ببر، چشمان قشنگ تو مرا اسير كرده

اگر مي داشتم صلا ده باوش                دسي مياوردم وه سر ساوش

اگر از پدرش اجازه مي داشتم، دستي بر سربندش(روسري) مي كشيدم

#######

نه كاغذ ديرم نه قلم و دوات         قاصد ري كم بنويسم ارات

نه كاغذ دارم و نه قلم و دوات دارم كه برايت قاصدي بفرستم و درد دلم را برايت بنويسم

خدا خدام بي وه مال بين وه در          چارشو عروسيت بكيشي وه سر

من از خدا ميخوام كه از خانه بيرون بياي و چادر عروسيت را بر سر كني و به خانه بخت بروي

دسمه بئير بورم وه مالت                        اسيرم كرده او چشيا كالت

دستم را بگير و به خانه ات ببر، چشمان قشنگ تو مرا اسير كرده

اگر مي داشتم صلا ده باوش                دسي مياوردم وه سر ساوش

اگر از پدرش اجازه مي داشتم، دستي بر سربندش مي كشيدم

#######

مه دلي دارم اسير خوته                اگر زخميه وه تير خوته

من دلي دارم كه اسير توست و اگر دلم زخمي است آن هم به تير توست

اي مردم هوار دلم زخميه      دائم دلگيره تقصيرم نيه

اي مردم به دادم برسيد، دلم زخمي است و اگر هميشه غمگينم، تقصير من نيست

   دسمه بئير بورم وه مالت                        اسيرم كرده او چشيا كالت

دستم را بگير و به خانه ات ببر، چشمان قشنگ تو مرا اسير كرده

اگر مي داشتم صلا ده باوش                دسي مياوردم وه سر ساوش

اگر از پدرش اجازه مي داشتم، دستي بر سربندش مي كشيدم

#######

متن ترانه و ترجمه فارسي آهنگ لري - خواستگاري و نامزدي

$
0
0
متن ترانه و ترجمه فارسي آهنگ لريخواستگاري و نامزدي

دختر :نونم يه كُره كيه ولا ايقه ري داره              ميا ميسه دري حوش ده شوصو تا ايواره

نميدونم اين پسر كيه كه اينقدر پر رو است و از صبح تا غروب مياد جلو در اين خانه مي ايسته

پسر:چه كار داري عزيزم مي پرسي كُره كيم       سي چي رحمي نميكي وي روزگاره سيم

چه كار داري عزيزم كه مي پرسي پسر كي هستم؟ چرا رحمي نميكني به اين روزگار سياه من؟

&&&&&&&&&

دختر:دِم چي ميهاي دس وردار ده رو بشين ده حونه    ار دفعه هني بياي جاكت مينه زندونه

از من چي ميخواي؟ دست بردار و برو تو خانه ات بنشين، اگر اگر دفعه اي ديگر اينجا بياي، جاي تو زندان است (از تو شكايت مي كنم)

پسر:فداي سرت اي دوسه ولا ايه قه نميترسم            مه نه ده شهربوني نه ده زندون ميترسم

زندان فداي سرت اي دوست عزيز، من اينقدر ترسو نيستم، من از شهرباني و زندان نمي ترسم

&&&&&&&&&

دختر:ار دفعه هني بياي وه تيلا مورم گردت    سي چي منات نميكه اي كار او باوه مردت

اگر دفعه اي ديگر اينجا بيايي، با چوب بشدت تو را كتك مي زنم، چرا پدر پسر مرده ات تو را نهي نمي كند؟

دختر:ار دفعه هني بياي ولا وه در اي حونه          ميرم آژان ميارم جاكت مينه زندونه

اگر دفعه اي ديگر بيايي در اين خانه، مي روم كلانتري را مي آورم و تو را به زندان مي برد

&&&&&&&&&

پسر:دختر بختت بسوزه منه كردي رفوزه          اري گيسات شل و مل ولا دنيا دو روزه

اي دختر بختت بسوزد چون تو باعث شدي من از درس رفوزه شوم، به خدا زلف پريشان تو خيلي قشنگ است و دنيا دو روز است ( ارزش اين همه اذيت و آزار تو را ندارد) قدر هم را بدانيم

دختر:نونم كره حاجي اي ولا يا دكان داري           شال وني ده بخاري بوسيم بينم چي داري

نميدانم پسر حاجي هستي يا پسر مغازه دار؟ كه شال را به بخاري انداختي ( اشاره به يكي از رسم هاي لرستان) بگو ببينم چه چيزي داري؟

دختر:ايواره بيا تا ريمو باومه راضي بكيم      ده او لا ريمو محضر آقانه راضي بكيم

غروب بيا تا پيش پدرم برويم و او را راضي كنيم و در راه بازگشت به محضر برويم تا حاج آقا را هم راضي كنيم تا عقد كند 

آخ مه نميرم ملايي ده دس عامو و دايي

من به مدرسه نمي روم به خاطر سرزنش و اذيتهاي عمو و داييم (اشاره به منع تحصيل دختران از طرفخانواده و بستگان)

&&&&&&&&&


متن ترانه و ترجمه فارسي آهنگ لري - نازنين - با صداي بهمن اسكيني

$
0
0
متن ترانه و ترجمه فارسي آهنگ لري - نازنين - با صداي بهمن اسكيني

 

بي وفا دل كافره ينه خوم دونم     چي اجل كمين كرده وه قصد جونم

اي بي وفا دل كافر و بي رحم است و اين را خودم ميدانم و دل مثل اجل به قصد جانم كمين كرده است

تو وا مه دلت چي سنگه نازنين       حرفت چي گوله تفنگه نازنين

اي نازنين دل تو با من مثل سنگ است و حرفهايت مثل گلوله تفنگ است

حيفه او چشيا قشنگت نازنين      وا دو تا چشيام به جنگه نازنين

اي نازنين حيف است چشم هاي قشنگ تو با دو چشم من بجنگد

######

نازنين تنيا نيلم دردم گرونه      اسر چَشم چي ستاره آسمونه

اي نازنين من را تنها نگذار كه دردم گران(سخت) است و اشك چشم من مثل ستاره آسمان است

تو وا مه دلت چي سنگه نازنين       حرفت چي گوله تفنگه نازنين

اي نازنين دل تو با من مثل سنگ است و حرفهايت مثل گلوله تفنگ است

حيفه او چشيا قشنگت نازنين      وا دو تا چشيام به جنگه نازنين

اي نازنين حيف است چشم هاي قشنگ تو با دو چشم من بجنگد

######

خوت گلي، جامت گله، لويات گلاوه نازنين      دله مه چي ماهيه، عشق تو آوه نازنين

اي نازنين خودت گل، جامه ات گل و لبهايت گلاب است، دل من مثل ماهي و عشق تو مثل آب است

به ميرم ار يه روزي بي تو به خنم نازنين        دل به ميره ار وه كسي دل بوه نم نازنين

اي نازنين من بميرم اگر روزي بدون تو بخندم، دلم بميرد اگر به كسي غير از تو دل ببندم

تو وا مه دلت چي سنگه نازنين       حرفت چي گوله تفنگه نازنين

اي نازنين دل تو با من مثل سنگ است و حرفهايت مثل گلوله تفنگ است

حيفه او چشيا قشنگت نازنين      وا دو تا چشيام به جنگه نازنين

اي نازنين حيف است چشم هاي قشنگ تو با دو چشم من بجنگد

######

وه گرمي دسه تو دنيا چه سرده نازنين       خوش وه احواله كسي كه وا تو به گرده نازنين

اي نازنين اگر گرمي دستهاي نباشه، دنيا سرد است، خوش به حال كسي كه بتواند با تو گردش كند

به ميرم ار يه روزي بي تو به خنم نازنين        دل به ميره ار وه كسي دل بوه نم نازنين

اي نازنين من بميرم اگر روزي بدون تو بخندم، دلم بميرد اگر به كسي غير از تو دل ببندمتو وا مه دلت چي سنگه نازنين       حرفت چي گوله تفنگه نازنين

اي نازنين دل تو با من مثل سنگ است و حرفهايت مثل گلوله تفنگ است

حيفه او چشيا قشنگت نازنين      وا دو تا چشيام به جنگه نازنين

اي نازنين حيف است چشم هاي قشنگ تو با دو چشم من بجنگد

######

بي وفا دل كافره ينه خوم دونم     چي اجل كمين كرده وه قصد جونم

اي بي وفا دل كافر و بي رحم است و اين را خودم ميدانم و دل مثل اجل به قصد جانم كمين كرده است

تو وا مه دلت چي سنگه نازنين       حرفت چي گوله تفنگه نازنين

اي نازنين دل تو با من مثل سنگ است و حرفهايت مثل گلوله تفنگ است

حيفه او چشيا قشنگت نازنين      وا دو تا چشيام به جنگه نازنين

اي نازنين حيف است چشم هاي قشنگ تو با دو چشم من بجنگد

######

نازنين تنيا نيلم دردم گرونه      اسر چَشم چي ستاره آسمونه

اي نازنين من را تنها نگذار كه دردم گران(سخت) است و اشك چشم من مثل ستاره آسمان است

تو وا مه دلت چي سنگه نازنين       حرفت چي گوله تفنگه نازنين

اي نازنين دل تو با من مثل سنگ است و حرفهايت مثل گلوله تفنگ است

حيفه او چشيا قشنگت نازنين      وا دو تا چشيام به جنگه نازنين

اي نازنين حيف است چشم هاي قشنگ تو با دو چشم من بجنگد

######

وداع با ماه مبارک رمضان

$
0
0
وداع با ماه مبارک رمضان

ماه رمضان،ماه ضیافت الهی کم کم با همه ی  خوبی ها و برکاتی که دارد به پایان می رسد، امّا وداع با این ماه، وداعی جانکاه و دشوار است که اهل رمضان را دچار غم و اندوه می کند.

و من احساس دلتنگی می کنم. خداحافظی با ماه مبارک رمضان بسیار تلخ تر است. ماهی که در آن جز زیبایی معنوی و قرب به خدا چیزی نبوده، ماهی که وداع آن شاید آخرین وداع باشد، ماهی که شب های آن بهترین شب ها و روزهای آن بهترین روزهاست، ماهی که وداع با آن با وداع همه ی میهمانی ها فرق دارد و خداوند در این ماه، رحمت واسعه ی خویش را به روی همه ی بندگانش قرار داده و توبه ی همه را می پذیرد.

هر افطار یا شب جمعه ای که فرا می رسد خداوند تعدادی از بندگانش را می بخشد، در شب قدر هم در رحمت الهی به روی بندگانش باز می باشد و همه ی گنهکاران با توبه و انابه بخشیده می شوند. اما دلم به حال خودم می سوزد که در بین این افرادی که فوج فوج تضمین ورود به بهشت را از خداوند می گیرند، نباشم.

خدایا تو خود از دل ما باخبری، ماه رمضان که می رود مثل آن است که جانمان می رود، خدایا خوب می دانی که به خاطر رفتنش بغض گلویمان را می فشارد و اشک در چشمانمان حلقه می زند. پس ای خدای مهربان، در حفظ دستاورد های ماه رمضان کمک مان کن و توفیق درک ماه رمضان دیگری و شب های قدر دیگری را روزی  مان فرما.

ماه مبارک رمضان، ماه محبت ها، لطافت ها، صمیمیت ها، مهربانی ها، انس و الفت هاست؛ نکند وداع با ماه مبارک رمضان وداع با این برکات و نعمات باشد.

مبارزه عقل و جهل

$
0
0

مبارزه عقل و جهل

در حدیث معروفی که در کتاب اصول کافی (جلد 1، حدیث 14)، از امام صادق (ع) نقل شده است،چنین می خوانیم:

یکی از یاران آن حضرت به نام سماعه بن مهران می گوید:

با گروهی از اصحاب آن حضرت در خدمتش بودیم که سخن از عقل و جهل به میان آمد، فرمود:لشکریان عقل و جهل را بشناسید تا هدایت شوید. من گفتم فدایت شوم تا شما شرح ندهیدما آگاه نخواهیم شد.

............

همدلی یا هم زبانی؟

$
0
0
همدلی یا هم زبانی؟

بعضی هاباور دارند که دنیا همانی است که باید باشد و ما با تجربه مشکلات زندگیدرس های باارزشی می گیریم و یا اینکه این دنیا برنامه ای خیلی خیلی بزرگ ترو پیچیده تر از آنچه که کسی بتواند حدس بزند با خود دارد. شاید همه اینباورها درست باشند، شاید هم نه.

موقعیت هر چه کهباشد، زندگی در سیاره ما همیشه آنطور برنامه ریزی شده به نظر نمی رسد. درست است، لحظاتی از زندگیمان با شادی، خنده و زیبایی همراه است. ما موجوداتیاجتماعی هستیم و بسیاری از این لحظات خوب بخاطر روابطمان با دیگران است.

خیلیوقت ها هم هست که اینقدر خوب نیستیم و طوری با هم رفتار می کنیم کهاجتماعی بودن ما را زیر سوال می برد. خیلی وقت ها بخاطر متفاوت بودن نژاد،رنگ پوستمان مورد حمله قرار می گیریم، زنان و کودکان مورد تجاوز و آزارقرار می گیرند، به خاطر ترس از اطرافیانمان از کمک به یک غریبه خودداری می کنیم و بی شمار کسانی هستند که در سراسر جهان از گرسنگی و بی  سرپناهیرنج می برند.

با وجود این بی احترامی ها برایهمدیگر و تعصباتی که در همه ما ریشه دوانده، اگر به گذشته نگاه کنیم تعجبخواهیم کرد که الان رفتار بسیار بهتری نسبت به گذشته که وحشی تر بودیم، باهم داریم.

تجربه انسان در طول تاریخ شدیداً وعمیقاً بیرحمانه بوده است. بعنوان مثال، اگر در ابتدای دوره رنسانس در اروپا زندگی می کردیم و کسی قانون شکنی می کرد، ممکن بود به خاطر آن اندام تناسلی اش را قطع کنند یا روده هایش را از شکمش بیرون بکشند. درزمانی که شکسپیر نمایشنامه هایش را می نوشت، برای به خط نگه داشتن مردمجامعه، سرها قطع می شدند. در زمان رومان ها، یکی از سرگرمی های اصلی تماشایآدمهایی بود که توسط شیرها خورده می شدند.

بنابراین، باوجود قساوت ناگفتنیو وحشتناک در عصر کنونی ما، باز هم متمدن تر از گذشته شده ایم.

امابا وجود اینکه می دانیم نسبت به گذشته با هم مهربان تر شده ایم، به نظرمی رسد که برای غلبه بر بیزاری و ناسازگاری هایمان، نیاز به تکامل بیشترداریم تا بتوانیم همیشه با احترام و مهربانی با هم رفتار کنیم و در بسیاریموارد مشاهده  می شود با همین زبان بی زبانی چنان بهم می تازیم که انگار کینه های امثال اعراب زمان جاهلیت را داریم و هر طور شده باید تلافی کرد.

اماچه چیز دلیل این بی احترامی های همیشگی نسبت به یکدیگر است؟ چه چیزیاینقدر انزوا، تنهایی و جدایی ایجاد می کند، طوریکه آنهایی که متفاوت از مابه نظر می رسند را دشمن خود می بینیم؟ چرا با این همه بیزاری و بی احترامیبا هم رفتار می کنیم؟ آیا به این دلیل است که ترس های درونیمان را بر یکدیگر منعکس می کنیم و به جای اینکه بفهمیم این ترس و ناشکیبایی ازدرونمان ریشه می گیرد، آن را مشکلاتی می بینیم که نیاز به نابودی دارند؟ پسکی همدلی و همنشینی باید دوای دردمان باشد؟

جون کابات-زین (Jon Kabat-Zinn) استاد مدیتیشن می گوید،"باید یاد بگیریم که چطور فرش خوش آمدگویی را برای نیمه تاریک خود پهنکنیم. چون وقتی سرکوبش می کنیم، آن را به دیگران منعکس می کنیم و دچار سندرمما-و-آنها می شویم: حق با ماست و با آنها نیست، پس باید قبل از اینکه آنهاما را بکشند، ما آنها را بکشیم".

این خیلی مهماست، زیرا تا زمانیکه برای از میان برداشتن دشمنانمان و اطمینان از بقایخود، همدیگر را می کشیم، به زمانی منتقل می شویم که چنین جنگ هایی برایادامه وجود نوع انسان مضر است و به زوال انسان کمک می کند. برای اینکه براکثر مشکلات و مسائلی که با آنها سروکار داریم، چه اجتماعی، چه محیطی یاجهانی، غلبه کنیم، باید بر تعصبات خود پیروز شده ودر کنار هم و با هم تلاش کنیم نه در مقابل همدیگر.

گنگاجی (Gangaji)، مربی معنوی در کتاب خود می نویسد: به نظر من می رسد که ما در آستانه یک جهش تکاملی قرار داریم و آنچه که آنرا وضعیت انسان می نامیم چیزی است که دیگر غیرمرسوم است. در گذشته وقتیبرای یک تکه غذا یا سرپناه با هم می جنگیدیم، مفید به نظر می رسید. شاید این منیت ها در ما ریشه دوانده باشد. اینکه می گوییم اول قبیله من، اول ملتمن. و با این ترس که ممکن است چیزی از ما گرفته شود، به دیگران حملهمی کنیم. اما می توانیم دنیایی هماهنگ و توام با همکاری داشته باشیم طوریبه هم نگاه کنیم که برای بقا به یکدیگر نیاز داریم. قبل ها برای تضمین بقایخود باید بر یکدیگر غلبه می کردیم، اما امروز باید طریقه ای کاملاً جدیداز ارتباط را کشف کنیم و برای کشف آن به همدیگر نیاز داریم.

آیا یک روزی می شود که همه بگویند همدلی از هم زبانی بهتر است؟

سخنان بزرگمهر بختگان

$
0
0

سخنان بزرگمهر بختگان

پادشاهان مردم دوست برگزیدگان پروردگارند.

مالهم مایه سربلندی و آسایش است و هم سبب خواری و پریشانی. اگر به آیینخرد صرف شود آفریننده شادی و برآورنده نام نیک است، اما اگر بنهند ونخورند یا چنانکه باید بکار نبرند بهای سنگ و گوهر شاهوار یکی است.

............................

نظر گاندی

$
0
0
نظر گاندی

از نظر گاندی هفت موردی که بدون هفت مورد دیگر خطرناک هستند:

ثروت بدون زحمت - دانش بدون شخصیت
علم بدون انسانیت - سیاست بدون شرافت
لذت بدون وجدان - تجارت بدون اخلاق
و عبادت بدون ایثار


این هفت مورد را گاندی تنها چند روز پیش از مرگش بر روی یک تکه کاغذ نوشت و به نوه اش داد. اعتقاد بر این است که وی این موارد را در جست و جوی خود برای یافتن ریشه های خشونت شناسایی کرد. در نظر گرفتن این موارد، بهترین راه جلوگیری از بروز خشونت در یک فرد و یا جامعه است.

نكته هاي كوتاه تربيتي

$
0
0
نكته هاي كوتاه تربيتي

کسی که بر خود تسلّط دارد، همه چیز دارد.

در قاموس خورشید، بخل وجود ندارد؛ او بر خار و گل می تابد.

هزار بار گوش کن، صد بار فکر کن، یک بار حرف بزن.

هر کاری با غرور آغاز شود، با شکست پایان می یابد.

 هیچ وقت به خودتان مغرور نشوید؛ برگها موقعی می ریزند که فکر می کنند طلا شده اند.

تا تو مرا بد خواهي و خود را نيك، نه مرا بد آيد و نه تو را نيك.

ديروز را فراموش كنيد، امروز كار كنيد، به فردا اميدوار باشيد.

دوست داشتن كسي كه سزاوار دوستي نيست، اسراف در محبت است.

اگر مي خواهيهميشه آرام باشي، دلگيري هايت را روي ماسه و شادي هاي خود را بر روي سنگ مرمر بنويس.

اگر كسي را دوست داري كه تو را دوست ندارد، سعي نكن از اومتنفرشوي، بلكه سعي كن او را فراموش كني.


دوبيتي لــكي

$
0
0
دوبيتي لــكي

وَ سیلِ چَمت خیـــام مَسَ ماو

چو حافظ گپت دس ار دسَ ماو

ار تبـــریــز دل ار گـــــذر بکیــن

مــولانا لیوه عشق شمسَ ماو

با نگاه چشم هايت خيام مست مي شود و مثل حافظ حرفهايت دست به دست منتشر مي شود.

اگر از تبريز دل گذر بكني، مولانا ديوانه عشق شمس مي شود

مسَ ماو: مست می شود

گپت: حرف هایت

حرف قلب

پاسخ نيكي ديگران

دوست داشتن

گرگ درون

$
0
0
گرگ درون

گفت دانایى که گرگـى خیره سر

هست پنهــان در  نهــاد  هـر بشر

لاجــرمجارى است پیکارى بزرگ

روز و شب مابین اینانسان و گرگ

زور بـازوچــاره این گـــرگ نیست

صاحب اندیشه داند  چاره چیست

اى بســاانســان رنجــور و پریش

سخت پیچیده گلوىگرگ خویش

اى بســـازور آفــرین مــردِ دلیـــر

مـانده در چنگال گرگخــود اسیر

هــر کهگرگش را در اندازد به خاک

رفتـه رفتـه مى‌شود انســان پاک

هــر کــه با گرگش مــدارا مى‌کند

خلـــق و خــوى گرگ پیدا مى‌کند

هرکه از گرگش خورد دائم شکست

گرچه انسان مى‌نماید، گرگ هست

در جـــوانــى جـــان گرگت را بگیر

واى اگر این گرگ گــردد با تو پیـر

روز پیرى گرکه باشى همچو شیر

ناتــوانـــى در مصـــاف گـرگ پیــر

اینکــــــه مــردم یکدگر را مى‌درند

گرگهـــــاشـان رهنمـــــا و رهبـرند

اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگهــا  فــرمان روایـــــى مى‌کننـد

این ستمکاران که با هم همرهند

گرگهاشـــــان آشنـــایان همنــــد

گرگهـــا همــراه و انسـانها غریب

با کــه باید  گفت این  حــالعجیب

فريدون مشيري

Viewing all 3142 articles
Browse latest View live




Latest Images