Quantcast
Channel: هِنــــا و مِنـــــا
Viewing all 3142 articles
Browse latest View live

حکایت هضم غذا

0
0

حکایت هضم غذا

حاکم نیشاپور، شمس الدین طبیب را گفت: من هضم طعام نمی توانم کرد، تدبیر چه باشد؟

گفت: هضم کرده بخور.

عبيد زاكاني


حکایت زن بازرگان

0
0

حکایت زن بازرگان

بازرگانی زنی خوش صورت به نام زهره داشت.

عزم سفری کرد. از بهر او جامه ایسفید بساخت و کاسه ای نیل به خادم داد که هرگاه از این زن حرکتی ناشایست دروجود آید یک انگشت نیل بر جامه او زن تا چون باز آیم اگر تو حاضر نباشیمرا حال معلوم شود.

پس از مدتی خواجه به خادم نوشت:

کاری نکند زهره که ننگی باشد بر جامه او ز نیل رنگی باشد.

خادم باز نوشت که:

گر درسفرخواجه درنگی باشد تا ماه دگر زهره پلنگی باشد.

عبيد زاكاني

آموزش وبلاگ نويسي - امنیت در وبلاگ

0
0

آموزش وبلاگ نويسي - امنیت در وبلاگ

تلخ ترين اتفاقي كه براي يك وبلاگ نويس ممكن است پيش بيايدشايد همان هك شدن وبلاگ و خارج شدن مديريت وبلاگ از دست او باشد. اما براستيچه اتفاقي مي افتد كه يك وبلاگ هك مي شود؟

روانشناسي زن و مرد

0
0

روانشناسي زن و مرد

يكي از مسائل في مابين زنها و مردها شمارش كارها و سرويس هايست كه به هم مي دهند. متاسفانه با وجود كاملااشتباه بودن اين مسئله در ضمير هر فرد بطور دقيق و كامل محاسبه مي گردد. اصلي ترين و مهمترين تفاوت اصلي زنها و مردها در اين مورد نحوه محاسبه اين سرويس هاست.

مردها هميشه موارد را كيفيتي بررسي مي كنند و زنها كميتي. مثلامردي را در نظر بگيريد كه براي همسرش در روز تولد كادوي بزرگي خريده باشد.مرد تمام اين سرويس را بطور مثال ۵۰امتياز براي خود در نظر ميگيرددر نتيجه عملكرد روزانه خود را در سطح بالايي ديده و ديگر نيازي به فعاليت و به اصطلاح كسب امتياز احساس نميكند. او حس مي كند كه اكنون ذخيره خوبي دارد و در نتيجه روي مبل پهن شده و اين لنگش را روي آن يكي مي اندازد و با لبخندي مليح كه سرشار از پيروزياست منتظر مينشيند تا جمع امتيازات زن هم ۵۰امتياز شود.

اما در بين زنها به گونه ديگريست. زن براي مرد به خاطر اين توجهش تنها يك امتياز منظور كرده است. زنها هميشه به تعداد كار دارند و نه چيز ديگر. به عبارت ديگر او شمارشي امتياز مي دهد. براي زنها تبريك، خريد گل، خريد كتاب،... همه و همه تنها يك امتياز دارد.از اين سو زن انتظار دارد كه مرد باز هم فعاليت كند ولي مسلماً اين مسئله را نميبيند. چون مرد براي خود ۵۰امتياز ثبت كرده و ديگر تكان نميخورد تا همسرش هم به عدد ۵۰برسد.

نكته ديگر زن براي تمامي فعاليتهاي روزمره خود امتياز محسوب ميكند ولي باز از طرف مرد تلاشي نمي بيند. اين بخاطر اين مسئله است كه مرد بعد از مدتي معمولاً بعضي از كارهاي تكراري را مثل غذا پختن،نظافت و كارهاي از اين دسته را از ليست امتيازات خود خارج مي كند و اين در حاليست كه يك زن خانه دار در اين مورد ۵۰٪امتيازات خود را بدست ميآورد.زنها در ابتداي زندگي به شدت و مثل يك شمع كه از دو سو در حال سوختن است شروع به سرويس دهي و فعاليت ميكنند. ولي به مرور آقايان عزيز يكي يكي كارهاي تكراري را با يك لبخند مليح ديگر از فهرست خود خارج كرده و از كلمه رومانتيك وظيفه استفاده مي كنند.

زنها كم كم دچار يك سردي روحي مي شوند چون خود را داراي امتيازات بالا و در حال فعاليت مي بينند ولي آقايان را در حالي كه فعاليت هاي كمی انجام مي دهند.

عشق و دل

0
0

عشق و دل

دلم ز عشق تبرا نمی تواند کرد                              صبوری از رخ زیبا نمی تواند کرد

غم از درون دل من برون نمی آید                  که ترک مسکن و ماوی نمی تواند کرد

بروی خوب مرا دیده روشنست ولی                       به هیچ وجه مهیا نمی تواند کرد

برفت دوش خیالش ز چشم من چه کند                    مقام بر لب دریا نمی تواند کرد

به صبر کام توان یافتن ولیک چه سود                چو صبر در دل ما جا نمی تواند کرد

عبید گه گهی از بهر مصلحت می گفت               که توبه می کند اما نمی تواند کرد

عبید زاكاني

دهه خاکي عمر ما

0
0

دهه خاکي عمر ما

چسب ضربدري رو شيشه ها، آژير قرمز، ضد هوايي، پناهگاه، صداي آمبولانس، دفترچه بسيج،  قحطي شير و كره و موز و ...

شيشه هاي نوشابه، آدامس خروس  نشان، مداد  شير نشان، پاک کن هاي بد پاک کن، کاغذ کاهي، کيف هاي چمداني با  کليد کوچک فلزي، سربازگیری.هنگ.اعزام.

گردسوز، بوي نفت، رفيق دهه شصت خاطرت هست؟

 کرايه 15 ريال.

تعاوني. کالاهای اساسی. سيگار جيره اي. هفته اي دو پاکت. تير و آزادي. اشنوويژه و هما بيضي بدون  فيلتر، اشنو ویژه براي مستضعفين سيگاري.

کميته. حاجي .سیّد. آستین کوتاه. چهارراه باقیچی وسط کلّه.

 تويوتا لندکروز. پاترول. كفش ملي و بلا. وين.توپّ دو پوسه. صف هاي طولاني سينما و نفت سفید. چراغ علاالدين. خونه ی کوچیک و سرد. برنچ اروگوئه اي وارداتي.  تافي با مزه ي کاغذ. پفک نمکي مينو.

نون تنوری.نوشابه فقط با ساندويچ. فيلم سينمايي عصر جمعه شبکه يک.

بستني.آلسکا. برنامه کودک ساعت پنج.

 ترکش هاي ضدهوايي روي پشت بوم. هواپيماهاي عراقي. تماشاي بمباران هاي هوايي از رو پشت بوم های گلی که بهار ها سبز سبز بود.

ويديوهاي پيچيده شده لاي پتو

سنگرسازي تو مدرسه. جمع آوری کمک به رزمندگان اسلام.

راديو، قصه هاي شب، ساعت ده و نيم، دفتر صد برگ، دو تومان.

 تعليم و تعلم عبادت است.

صف. صبحگاه. مرگ بر امريکا. مرگ بر شوروي. آقاي ناظم.. کابل. شلنگ. دعاي فرج.

سريال سایه ی همسایه، آیینه عبرت.

نارنجک هاي پلاستيکي. قلک.

روزنامه کيهان. اطلاعات. 2 تومن.

تلفن سکه اي.

آينه عبرت، علي، آ تقي، جمعه شب ساعت.

کيسه هاي کمک به رزمندگان تو مدارس.

شلوار لي. گشت ثارالله. کميته. گشت جندالله.

 پناهگاه هاي داخل مدرسه.اعلام وضعیت سفید.

 قلکهايي به شکل مسجد الاقصي. پرچم اسراييل و امريکا کف زمين مدرسه.

 ادامه برنامه تا چند لحظه ديگر.

پنج شنبه ها سخنراني امام خميني از جماران.

راديو: شنوندگان عزيز توجه فرماييد، شنوندگان عزيز توجه فرماييد.

 رزمندگان سپاه اسلام. صدايي که هم اکنون مي شنويد.

شلوار خاکي، پوتين.

ما روحمان را در دهه شصت جا گذاشتيم و هيچ کس از آدم هاي امروزي نفهميد ما چرا  زود پير شديم؟

سعدي و اجتماع

0
0

سعدي و اجتماع

سعدي جامعه انسان را همچون يک اندام در نظر مي گيرد و آدميان رابسان پيکر واحدي مي داند که همدردي و غمخوارگي جزو ذات و نشانه آدميتاست و هرگز رنگ، نژاد، پيوند و وطن نمي شناسد و در حقيقت آنکه از اينفضيلت همدلي و همدردي بي بهره باشد، آدم نيست:

بني آدم اعضا» يکديگرند

که در آفرينش زيک گوهرند

چو عضوي به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت ديگران بي غمي

نشايد که نامت نهند آدمي

و نيز در اين باره چنين مي سرايد:

نه آدمي است که در خرمي و مجموعي

به خستگان پراکنده بد نبخشايد

گليم خويش برآرد سيه گليم از آب

وگر گليم رفيق آب مي برد، شايد


سعدياجتماعي بودن انسان و نيازمندي افراد و همدردي آنان با يکديگر را بابيان تمثيلات به صورتي محسوس و روشن مجسم مي سازد و آنان را که نتوانستهاند بر خود خواهي خويش فايق آيند و به برتر از سود خود بيانديشند، ننگينمردگاني مي داند که ديوان و ددان از آنان برترند.

اگر نفع کس در نهاد تو نيست

چنين جوهر و سنگ خارا يکي است

غلط گفتم اي يار شايسته خوي

که نفع است در آهن و سنگ و روي

چنين آدمي مرده به ننگ را

که بروي فضيلت بود سنگ را

نه هر آدمي زاده از دد به است

که دد ز آدميزاده بد به است

دلايل انتشار سرما خوردگي

0
0

دلايل انتشار سرما خوردگي

تا کنون تئوری های زیادی راجع به دلایل ابتلا به سرما خوردگی و راه های جلوگیری و درمان سریع تر آن مطرح شده است. دراین مقاله بعضی از واقعیت های پذیرفته شده و متداول درباره سرماخوردگی ارائه می شود.

مطالعات جدید نشان می دهد علت اصلی انتقال سرماخوردگی انتشار ویروس آن در فضا است و نه وجود سرما و یاگرمای بیش از حد و حتی در معرض هوای خنک بودن نیز احتمال ابتلا به سرماخوردگی راافزایش نمی دهد.

در واقع قرار گرفتن در مکان های سربسته هست که انتقال ویروس را بین افراد گسترشمی دهد.

برای جلوگیری از انتشار این ویروس شستن دست ها با آب و صابون وضد عفونی کردن سطوح قابل دسترس را می توان پیشنهاد کرد.

بعضی از این ویروس ها به مدت سه ساعت بر روي پوست و سطوح، زنده می مانند و ضد عفونی کردن و شستشو با آب و صابون می تواند راهموثری برای از بین بردن آن باشد.

مطالعات علمی بسیاری برای یافتن بهترین روش برای جلوگیری از مبتلا شدن به اینبیماری در طول سال و گسترش آن در میان مردم جوامع انجام شده است ، ولی مشکل اینجاستکه روش یکسانی برای درمان و جلوگیری از این بیماری وجود ندارد و هر فرد بنا بهخصوصیات جسمی خود باید از روش های خاص خود استفاده نماید.

بر ای مثال تعداد زیادی از مطالعات از این ایده حمایت می کنند که مکمل هایویتامین ث روش مناسبی برای جلوگیری از ابتلا به این بیماری است اما موسسات بزرگسلامتی درباره تاثیر ویتامین ث در جلوگیری از مبتلا شدن به سرماخوردگی ابراز تردیدکرده اند . زیرا ۲۵ % از مردم که مبتلا به این بیماری می گردند علایم و نشانه هاییکسانی ندارند.

علت پدیدار شدن علائم این بیماری در بعضی از افراد مطلب قابل بحثیاست. ولی تحقیقات اخیر بیانگر این است که سیستم ایمنی هر فرد نقش تعیین کننده ای دراین امر دارد. به عنوان مثال فردی که مبتلا به بیماری آسم است در مقابل ویروس سرماخوردگی آسیبپذیرتر می باشد زیرا این فرد تولید پروتئین ضد ویروس در بدنش کمتر از یک فرد عادیاست.

این پروتئین که در گلبول های قرمز خون تولید می شود به دیواره ویروس چسبیده و بهداخل آن نفوذ کرده و از تکثیر آن در بدن جلوگیری می کند.

متخصصین معتقدند افرادی که سیستم ایمنی مناسبی دارند کمتر علائم این بیماری درآنها بروز می کند و در مقابل اشخاصی که دارای سیستم ایمنی ضعیفی هستند غالبا درگیرعلائم و آثار این بیماری هستند.

بطور کلی برای درمان سرماخوردگی روش واحدی پیشنهاد نشده است اما می توان بیان کردکه با بالا بردن سیستم دفاعی بدن می شود با این بیماری بهتر و سریع تر مقابلهکرد.


دل و عشق

0
0

دل و عشق

دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد،

                       آدمی را همواره در پی گمشده اش،

                                                      ملتهبانه به هر سو می کشاند.

دکتر علی شریعتی

کم هزینه ترین لذت های دنیا

0
0

کم هزینه ترین لذت های دنیا

اگر كمی بخواهیم از زندگی لذت ببریم و نگاهمان را كمی بهتر كنیم بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می خواهد و نه پول زیادی. پس منتظر تغییرات زیاد در روزی كه معلوم نیست كی باشد نباشیم ... در کوچکترین اتفاقات عظیم ترین تجارب بشر نهفته است.

گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم

بیشتر بخندیم

كمتر گله كنیم

با تلفن كردن به یك دوست قدیمی، او را غافلگیر كنیم

گاهی هدیه‌هایی كه گرفته‌ایم را بیرون بیاوریم و تماشا كنیم

بیشتر دعا كنیم

با آدمها صحبت كنیم

نفس عمیق بكشیم

لذت عطسه كردن را حس كنیم

قدر این كه پایمان نشكسته است را بدانیم

زیر دوش آواز بخوانیم

با حداقل یك ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم

گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم

با جانداران مهربان باشیم

از تفكردرباره تناقضات لذت ببریم

برای كارهایمان برنامه‌ریزی كنیم

در یك روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم

گاهی در حوض یا استخر شنا كنیم

گاهی از درخت بالا برویم

احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم

گاهی كمی پابرهنه راه برویم

پیاده روی كنیم

در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا كنیم

به طور فعال گوش كنیم

رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم

وقتی از خواب بیدار می‌شویم، زنده بودن را حس كنیم

زیر باران راه برویم

ورزش كنیم و مراقب تغذیه خود باشیم

چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم

اگر توانستیم گاهی كنار رودخانه بنشینیم و در سكوت به صدای آب گوش كنیم

هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم

احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نكنیم

به دنیای شعر و ادبیات نزدیك تر شویم

گاهی از دیدن یك فیلم در كنار همه اعضای خانواده لذت ببریم

تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه كنیم

از هر آنچه كه داریم استفاده كنیم. ممكن است فردا دیر باشد.

متن ترانه و ترجمه فارسي آهنگ لري - دير بيا - با صداي داريوش نظري

0
0

متن ترانه و ترجمه فارسي آهنگ لري -  دير بيا - با صداي داريوش نظري

ديـر بيــا

دِه جال خوت، خاو و خيالت بيا          سرمه نكَش، وا چش كالِت بيا

به جاي خود خواب و خيالت را بفرست تا بياد، سرمه نكش و با همان چشمان قشنگت بيا

دير بيا، دير بيا مه طاقتم زياده         عادتمه گز بو ورم وِه جاده

دير بيا ، دير بيا من طاقتم زياد است و من عادت كرده ام كه خيره شوم به جاده

*************************

پرسي بني سي منو سي جوره مه     خاكه كفه پاته بَكه قوره مه

براي من و جفاهاي من مراسم عزا داري برپا كن و خاك كف پايت را به قبر من بريز

ليوه پِرَسي نه بكو وه دينم          كاري نَكُو وه خاكِ سي بَشينم

ديوانه پرستي بكن و تو را به دينم قسم ميدم كاري نكن كه من به خاك سياه بنشينم

دير بيا، دير بيا مه طاقتم زياده         عادتمه گز بو ورم وِه جاده

دير بيا ، دير بيا من طاقتم زياد است و من عادت كرده ام كه خيره شوم به جاده

*************************

مذهب مه گيسِ پريشونته        دينِ مه برمِ نامسلمونته

مذهب من گيسوان پريشان توست، دين من ابروي نامسلمان توست

ليلِ مه ليلاي لوره، بي وفا     زلف تو تاو هَردَه وِه دورم بيا

معشوق من از معشوق هاي لرستان است، بي وفا، زلف توبه دورم تاب خورده بيا

دير بيا، دير بيا مه طاقتم زياده      عادتمه گز بو ورم وِه جاده

دير بيا ، دير بيا من طاقتم زياد است و من عادت كرده ام كه خيره شوم به جاده

*************************

خين دلي هَردِمه دي روزگار       چَن كِر نامه وِه دلِ بي ستار

خون دلي از دست روزگار خورده ام كه با چنگ دل بي طاقت را زخمي كرده ام

سُختمه ايسه كي هوا دارمه        شوه سيا سُخته عزادارمه

سوخته ام حالا كي هوادار من است؟ شب سياه، سوخته و عزادار من است

دير بيا، دير بيا مه حوصلم زياده      عادتمه گز بورم وِه جاده

دير بيا ، دير بيا من طاقتم زياد است و من عادت كرده ام كه خيره شوم به جاده

*************************

شاخِ مِه دِه زورِه شقي اشكسه    هَلگ زَمه وا نفسه بُرِسَه

شاخ و برگ من از دست زور افراد شقي شكسته و با نفس بريده ام خيلي تلاش كرده ام

سير دلم نون و نمك هَردَتِم        وا گِم گورداله زمين هَردَتِم

سير نان و نمك خورده تو هستم و با پهلو زمين خورده تو هستم

دير بيا، دير بيا مه طاقتم زياده        عادتمه گز بو ورم وِه جاده

دير بيا ، دير بيا من طاقتم زياد است و من عادت كرده ام كه خيره شوم به جاده

متن ترانه و ترجمه فارسي آهنگ لري - « وا تونم» (با تو هستم) - با صداي گروه کُــر

0
0

متن ترانه و ترجمه فارسي آهنگ لري -  « وا تونم» (با تو هستم)- با صداي گروه کُــر

 

وا تونم هی وا تونم ای جومه آوی      پَرِ جومت تش گِرِت مَر تو دِ خاوی

با تو هستم، با تو هستم ای جامه (لباس) آبی. گوشه ی جامه ات آتش گرفت مگر تو در خوابی؟

مَر تو دِ خاوی، مَر تو دِ خاوی، مَر تو دِ خاوی

مگر تو در خوابی؟ مگر تو در خوابی؟ مگر تو در خوابی؟

********

سر کشیم دِ حونه شون دیم خاوش برده          زلفیاش دِ گََََََََردنش چی مارِ مرده

به داخل خانه اش سرک کشیدم که دیدم دوستم خوابش برده است . زلف هایش بر گردنش مثل مار مرده ای ( بلند و تابیده شده) بودند

چی مارِ مرده، چی مارِ مرده، چی مارِ مرده

مثل مار مرده، مثل مار مرده، مثل مار مرده

********

 

ایمشو دو سه شوهَ نِمیری خاوِم           دوسیکه قَسم حَرده کِرده جووَاوِم

امشب دو  یا سه شب است که خوابم نمیاد، چون دوست قسم خورده (هم قسم) من، مرا جواب کرده (پاسخ رد داده)

کِرده جووَاوِم، کِرده جووَاوِم، کِرده جووَاوِم

مرا جواب کرده، مرا جواب کرده، مرا جواب کرده

********

مه چَنی دلم مِیحا سی رَتنِ مال             هر دُریشی مُینِم دِش میزِنِم فال

من خیلی رفتن به خانه(عروسی) را دوست دارم. هر درویشی را که می بینم از او فال می گیرم

دِش میزِنِم فال، دِش میزِنِم فال، دِش میزِنِم فال

از او فال می گیرم، از او فال می گیرم، از او فال می گیرم

********

ای دوسه بیا بَنشین تعریف بَکِم سیت         غم دوریت کُشتِمَ باریک بیمَ سیت

ای دوست من، بیا بنشین تا برایت تعریف کنم، غم دوری تو مرا کشته است و به این خاطر مثل مو باریک شده ام

باریک بیمَ سیت، باریک بیمَ سیت، باریک بیمَ سیت

از غم دوریت باریک شده ام، از غم دوریت باریک شده ام، از غم دوریت باریک شده ام

********

 

مه که نارم چی تونه ذوقم و چینه            لو ئو لو پرده دلم کل آو ئو خینه

من که مثل تویی را ندارم پس ذوقه به خاطر چیست؟ لایه لایه پرده ی دلم پر از آب و خون است

کل آو ئو خینه، کل آو ئو خینه، کل آو ئو خینه

پر از آب و خون است، پر از آب و خون است، پر از آب و خون است

********

 

چَشِ کال ئو بِرمِ کال، کال وِ سره کال           ماملش وا مه نویی بردش و رو مال

چشم کال* و ابروی کال، کال روی کال است     * کال= سیاه و سفید. کنایه از قشنگی است

معامله اش( دوستیش) با من جور نشد، آنها(چشم و ابرو) را به خانه برد

بردش و رو مال، بردش و رو مال، بردش و رو مال

آنها را به خانه برد، آنها را به خانه برد، آنها را به خانه برد

********

 

دِینِکم دو گردونت چی سنگ رو رو      هرکه حاست دل به وِهاش اَر کافری بو

گناه و دِین من به گردنت مثل سنگ سوراخ سوراخ(به تو نصیحت می کنم) هرکه تو را خواست( عاشقت شد) دل به او ببند، حتی اگر کافری هم باشد

اَر کافری بو، اَر کافری بو، اَر کافری بو

اگر کافری هم باشد، اگر کافری هم باشد، اگر کافری هم باشد

********

متن ترانه و ترجمه فارسي آهنگ لري - دايه دايه - با صداي زنده ياد رضا سقايي

0
0

زنده ياد رضا سقايي-خالقترانه حماسی«دایه دایه وقت جنگه»

به جرات مي توان گفت ذهن و گوش مردم هنر ‌دوست ايران و مردم عزيز لرستان، با نغمه‌خوانی در صدای چپ کوک سقايی به موسيقیلری آشنا شد.

آهنگ «دایه دایه وقت جنگه» نمونه اي از آثار ماندگار اين اسطوره موسيقي لرستان مي باشد كه در دوران دفاع مقدس رزمندگان با شنيدن اين آهنگ نيرويي مضاعف در خود احساس مي كردند.

اين آهنگ بعدها توسط هنرمندان ديگري از جمله فرج عليپور، ميرزاوند و ... بازخواني شده است.

دایه دایه یکی از مشهورترین اهنگ های لری است که در مقام سه پااجرا می گردد. در زبان لری واژه دا (Da) به معنی مادر می باشد و کلمات دایه، دالکه و دایا (پیر زن) نیز از مشتقات همین واژه می باشند.

در متن آهنگ دایه دایه نامی از نازی برده شده است، بنا به اقوال موجودمنظور از نازی همان نازی خانم بیرانوند از زنان متهورلرستان است که فرزندش نیز از شجاعان زمان خود در لرستان بوده و این تصنیفنیز از زبان پسر برای مادر خوانده شده است.

 

متن ترانه و ترجمه فارسي آهنگ لري -  دايه دايه- با صداي زنده ياد رضا سقايي

 

دایه دایه وقت جنگه

اي مادرم الان وقت جنگ است 

زینَُ بَرگم بَوَنیت و اوُ مادیونم           خَوَرِه مه بوُریتو سی هالوُونم

زین و برگم را به مادیانم ببندید و خبر مرا برای دایی هایم ببرید

دایَه دایَه وقت جنگه                   قطار که بالا سرم پرش دِ شَنگه

ای مادر هنگام جنگ است و قطار (وسيله اي كه فشنگها را آن مي گذارند)بالای سرم پر از فشنگ است

******************

سنگرانه برمنت لشم در آریت                 بورتم سی دالکم بونگمه وراریت

سنگرها را خراب كنيد و جنازه ام را در بیارید و جسد مرا ببرید برای مادرم تا برايم ناله و زاري كند

موتورچي يواش بَرون دالكمه بينِم              شيرش حلال بَكِم بلكه بَميرِم

راننده يواش تر برو تا مادرم را ببينم و شيرش را حلال كند شايد كه من مُردم

نازیه تو سی بکو جومه ورته                دُر کِردن دو قورسو شیر نرته

نازنین (مادر) تو سیاه بپوش جامه ات را چون در گورستان به خاک کردند شیر نرت را

دایَه دایَه وقت جنگه                  قطار که بالا سرم پرش دِ شَنگه

ای مادر هنگام جنگ است و قطار بالای سرم پر از فشنگ است

******************

قلایانه بگردیت چینه و چینه            لشکمه ور داریت کافر نیینه

قلعه ها را دیوار به دیوار بگردید و جنازه ام را بردارید تا کافری آن را نبیند

موتورچي يواش بَرون دالكمه بينِم              شيرش حلال بَكِم بلكم بَميرِم

راننده يواش تر برو تا مادرم را ببينم و شيرش را حلال كند شايد كه من مُردم

کاغذی ره بکنید و او دخترونم            بعدخوم شی نکنن و او دشمنونم

نامه ای بفرستید برای دخترانم تا بعد از من شوهر نکنند به دشمنانم

دایَه دایَه وقت جنگه                   قطار که بالا سرم پرش دِ شَنگه

ای مادر، ای مادر هنگام جنگ است و قطار بالای سرم پر از فشنگ است

******************

نازی تو سی بکو جومه ورته                دُر کِردن دو قورسو شیر نرته

نازنین (مادر) تو سیاه بپوش جامه ات را چون در گورستان به خاک کردند شیر نرت را

موتورچي يواش بَرون دالكمه بينِم              شيرش حلال بَكِم بلكم بَميرِم

راننده يواش تر برو تا مادرم را ببينم و شيرش را حلال كند شايد كه من مُردم

دِ قلا کرده وِ در شمشیر وِ دَسش           چی طلا بَرق می زنه لقام اسبش

از قلعه شمشیر به دست بیرون زده و لگام اسبش مانند طلا برق می زند

برارونم خیلیین هزار هزارن              سی تقاص خینه مِه سَر وَر میارن

 برادرانم خیلی هستند، هزار هزار و برای تقاص خون من بر خواهند خواست

تمبر يادبود زنده ياد رضا سقايي

تو را می یابم

0
0

                                              تو را می یابم

چشمانم را همیشه می بندم

                                       تا تو را در کنارم ببینم

در خیال با تو سخن می گویم

                               تا تنهایی را حس نکنم

                                                                  در ذهن تو را می یابم.


دانلود آهنگ لكي - مشق پرواز - مهران غضنفري

0
0

دانلود آهنگ لكي - مشق پرواز- مهران غضنفري

http://s2.picofile.com/file/7568408274/9.gif

http://s1.picofile.com/file/7569071284/16.gif

http://s1.picofile.com/file/7569071826/17.gif

كد آهنگ لكي - مشق پرواز - مهران غضنفري

0
0

كد آهنگ لكي - مشق پرواز- مهران غضنفري


پا و دل

0
0
پا و دل

                      وقتی پایت خواب می رود

                                             نمی توانی درست راه بروی

                                                                                    لنگ می زنی!

                       وقتی قلبت خواب می رود

                                                     نمی توانی درست فكر كنی.

                                                                                    عاشق می شوی!!!

دنياي بي ارزش

0
0
دنياي بي ارزش

این دنیا به قدری بزرگ است که برای همه جا هست. به جای آنکه جای دیگران را بگیرید سعی کنید جای خود را بیابید.

چارلی چاپلین

 

چرا ناراحتی؟ ممکن است هر روز فقط با دو حالت رو به رو شوی وقتی که حالت خوباست یا وقتی که مریض هستی. اگر حالت خوب باشد که موردی برای ناراحتی وجود ندارد اما وقتی مریض هستی باز همبا دو حالت رو به رو می شوی حالت اول وقتی است که در حال خوب شدن هستی و حالتو حالت دوم وقتی است که داری از دنیا می روی. اگر حالت رو به بهبودی است که موردی برای ناراحتی وجود ندارد اما اگر در حال مردنهستی باز هم با دو حالت روبرو می شوی یا به بهشت می روی یا به جهنم. اگه به بهشت بروی که موردی برای ناراحتی وجود ندارد اما اگر به جهنم بروی آنجادوستان زیادی در انتظارت هستند که حتی وقت نمی کنی برای آنها دست تکان بدهی .بنابراین اصلا"وقت زیادی نخواهی داشت که بخواهی ناراحت باشی. پسهمیشه شاد باش و بخند.

هرگز برای غروب کردن خورشید گریه نکن زیرا آن وقت اشک هایت به تومجال  نمی دهند تا زیبایی های ستاره ها را ببینی.

خورشيد من

0
0
خورشيد من

بی تو رنجورم و غیر از دل بیمار ندارم

ماه من گــر بروی، تاب شب تار ندارم

حسرت روشنی ام هست و تو خورشید غروبی

وای مــن، وقت شفق فـــرصت بسیــار نـــدارم

خواهمت سیر ببینم ولی از چشمـه ی چشمم

اشک می جـوشـــد و مــن قــدرت دیــدار ندارم

بـــه پنــاه تـــو خزیـــدم، وگــر از مــن بگریــزی

بـــه سرم سایــه، بــه جـز سایه ی دیوار ندارم

تو که خورشید منی در سفر خواب درازی

بـا غــروب تــو دگــر طالـع بیــدار نــــدارم

Viewing all 3142 articles
Browse latest View live




Latest Images