حكايت دوستي با فتنه
فردی در اجتماعی گفت: من فتنه را دوست دارم و حقّّ را دشمن می دارم و آن كه را ندیده ام شهادت می دهم.
عده ای گفتند: قتل او واجب است، او را بكشید!
در آن میان حكیمی بود كه فرمود: چرا چنین حكم می كنید؟
گفته او مورد تأیید و قبول همگان می باشد، چون گفت فتنه را دوست دارم یعنی مال و اولاد را دوست دارم، چنانكه پروردگار فرموده است: إنّما أمْوالكُم و أولادُكم فتنة. اما گفت كه حق را دشمن می دارم یعنی مرگ حق است و من مرگ را نمی خواهم و امّا گفت كه آنی را كه نمی بینم شهادت می دهم. یعنی شهادت به خدای یكتای بی نیاز كه ندیده ام، می دهم.