غم دوباره خانه می کند
دل تو را بهانه می کند
نبض دل ترانه می زند
یاد تو جوانه می زند
یاد تو به دل نشسته گرم
حرف های تو نشسته نرم
تو مگر ز دورها نیامدی؟
از عبور نور ها نیامدی؟
تو مگر فرشته ای که این چنین
بر دلم نشسته ای چه دلنشین
تو مگر امید جان نبوده ای؟
دردمندبی امان نبوده ای؟
نه این چنین نبود، تو چنین نبوده ای
یک خیال بودی و جز این نبوده ای
طعم لحظه های با تو بودنم
یک انار کال بود، تو نبوده ای
این انار کال سهم من نبود
از تو یک خیال سهم من نبود
از عبور لحظه های شب زده
این تصور محال سهم من نبود
سهم من فقطکمی بزرگتر
این سقوط شرح حال سهم من نبود