گـر بـرانی ز درم از در دیگــر آیـــــم گر برون رانیم از خانه به دیوار شوم
امیدو امیدواری دو واژه ی بسیار پر معنی در فرهنگ فارسی است. با استقامت میتوان امید وار بود و با امید واری می توان پایداری کرد. کسی که از رسیدن بهمقصود نا امید شود و استقامت نداشته باشد، همه ی مشکلات در نظرش حل ناشدنیمی آید و موانع را غیر قابل تسخیر و شکست ناپذیر می شمارد. چرا که امید لازمه ی تداوم زندگی است.
روزی حضرت عیسی درمحلی نشسته بود. پیرمردی داشت با کلنگ زمین را برای زراعت آماده می کرد. حضرت گفت: خداوندا! آرزو را از دل این مرد زایل کن.
همان دم پیرمرد کلنگ خود را به یک طرف انداخت و روی زمین خوابید. ساعتی گذشت، عیسی (ع) باز عرض کرد: خدایا آرزو و امید را دوباره به این مرد برگردان.
ناگاه پیر مرد برخاست و شروع به کار کرد.
حضرت از او پرسید: چه شد کلنگ رابر زمین گذاشتی و باز دوباره، بعد از ساعتی، آن را برداشتی و به کار مشغول شدی؟
پیر مرد گفت: حین کار کردن با خودم گفتم تاکی باید زحمت بکشی؟ تو پیر و از کار افتاده ای، شاید اجل همین الان به سراغت بیاید. با این فکر دست از کار کشیدم.
وقتیروی زمین دراز کشیده بودم، با خودم گفتم: حالا که زنده هستی، باید کارکنی و زاد و توشه ای فراهم آوری. این بود که باز کلنگ را بر داشتم و مشغول به کار شدم.
حضرت علی (ع)می فرماید: خدایا! اگر آرزو شوی بهترین آرزویی و اگر به تو امید بسته شود بهترین امیدی.
ویکتور هوگومعتقد است: امید در زندگی انسان همان قدر ارزش دارد که بال برای پرندگان.
ناپلئونمی نویسد: مرگ حقیقی برای انسان، مرگ امید است.
مرحوم دهخدامی گوید: امید و آرزو، آخرین چیزی است که دست از گریبان بشر بر می دارد.
درقرآن کریمآمده است: آن کس که به لقای پروردگارش امید دارد، لازم است کار نیکو کند و در پرستش پروردگارش، احدی را شریک نکند.
یاد روی تو غم هر دو جهان از دل برد صبح امید، همه ظلمت شب باطل کرد