Quantcast
Channel: هِنــــا و مِنـــــا
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3142

حکایت پيرزن و دخترش

$
0
0

حکایت پيرزن و دخترش

مردی در خانه پیرزنی با او گرد آمده بود.

پیرزن در آن میان پرسیدش تازهچه خبر؟

گفت: خلیفه را فرمان است که یک سال تمام پیرزنان را هم خواب شود.

زن گفت بهجان و دل فرمانبردارم.

او را دختری بود به گریه اندر شد و گفت: ما را چه گناهباشد که خلیفه اندیشه ما نکند؟

پیرزن گفت: اگر اشک و خون بباری ما را یارایمخالفت با فرمان خلیفه نباشد.

عبيد زاكاني


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3142

Trending Articles