دبیرستان ما به چند نفر برای اداره کردن نوار خانهاحتیاج داشت (نوار خانه: جایی كه سی دی موسیقی های مجاز و مداحی به پایینترین قیمت می فروختیم البته جوری که سود خیلی کمی در بیاریم).
یکی ازافرادی که برای نوار خانه انتخاب شد من بودم، یه چند روزی کار ما عالی گرفتهبود چون به ایام محرم نزدیک می شدیم بچه های دبیرستان بیشتر خواهان مداحیبودن، تا اینکه یکی از بچه ها پیشنهاد بی شرمانه ای داد که سود خیلی خوبینصیبمون بشه. قرار شد فیلم های ... بیاره که به بچه های خودی بفروشیم. البتهاینم بگم که من اون موقع اطلاع نداشتم و این اطلاع نداشتن من باعث شد کهاین خاطره طنز بشه.
3یا 4 روزی بود که می دیدم بچه ها بعضی از سی دی ها رو میذارن توی کمدنوار خونه، وقتی ازشون پرسیدم برای چی سی دی ها رو میذارید توی کمد؟ یکی از بچه ها که مسئول رایت سی دی ها بود گفت:سفارشات بچه هاست. سام یوسف و چند تا دیگه از مداحی های جدید هستش، منم گفتم باشه پسبذارید توی پک که خراب نشن.
بعد از چند روز بچه های نوار خونه به همراه مدير ازطرف مدرسه رفتن مشهد من موندم و نوار خونه و سی دی های به اصطلاح سام یوسف،ناظم مدرسه جایگزین مدیر شده بود برای همینیکی از بچه ها رو فرستاد دنبال من که یه سی دی سام یوسف بهشون بدم کهبذارن پشت بلندگو برای بچه های مدرسه، منم از همه جا بی خبر رفتم و سی دیهای سفارشی رو از کمد درآوردم دادم به ناظم و گفتم: آقای صفایی این سی دی بچه هاست خیلی هم سفارشیه خواهشا خش نیفته، ناظم هم گفت: خیالت راحت مواظب هستم که بچه ها خش نندازن. فقط اگه قشنگه یه سری هم برای من بزنید، منم گفتم چشم و سی دی ها رو دادم به ناظم و رفتم دست شویی که دست و صورتم بشورم، داشتم موهام رو آب می زدم کهیه هو صدای آه و اوه از بلند گو بلند شد و با صدای بلند جیغ می زد.
بعداز 1 دقیقه صدا قطع شده بود کل مدرسه منفجر شده بود کسایی که توی دستشوییبودن دست می زدن سوت می زدن بچه های توی حیاط بلند می گفتن:
دوباره دوباره، یک بار فایده نداره بعد با صدای بلند جیغ میزدن و آه ... می کشیدن
حسابیآبرو ریزی شده بود خودم حسابی خندیدم بعد یهو یادم افتاد که خاک بر سر شدمنکنه سی دی های من بوده باشه، سریع رفتم توی راهرو دیدم معلم ها از اتاقشوناومدن بیرون دارن یواشکی میخندن، ناظم تا من رو دید سرم داد زد. افتاددنبالم که میکشمت. بد بختت می کنم. اخراجت می کنم، منم که حسابی ترسیدهبودم هر چی می گفتم من نمی دونستم سی دی های چیه، فایده نداشت. بعد از اخراج ازدبیرستان، منتظر شدم تا مدیر از مشهد بیاد که برم برای مدیر توضیح بدم بیگناهم.
وقتی مدیر برگشت رفتم قضیه رو گفتم مدیر هم بچه های نوار خونهرو جمع کرد و بعد از پرس و جو فهمید کار من نبوده و بیگناهم. من رو بخشید وبچه های نوار خونه رو اخراج کرد. منم برگشتم سر کلاس، البته بچه های نوارخونه رفتن دبیرستان غیر انتفاعی ثبت نام کردن، ولی نوار خونه برای همیشه بسته شد.