کد، متن و ترجمهآهنگ لری بی براریمحمـــد میرزاوند
به یاد برادران متوفای خودم که در اوج جوانی و نوجوانی دار دنیا را وداع گفتند

متن و ترجمه
بی بـــراری داغت حا ده جونــم
کور بو او چشیاکم، لال با زوانم
مرگ برادر داغی است که در میان جانم جا گرفته است، ای خدا! چشمهایم کور و زبانم لال شود
مـه گوتم بــاوه م تونی، مـه گوتم بــرارم تونی
برارم نمرده، ای فلک زم ده زمین وا کشه گرده
فکر کردم پدرم تویی، فکر کردم برادرم تویی، برادرم نمرده است بلکه فلک و روزگار مرا زمین گیر و خوار کرده است
باوه کی بی کرم، خوئر کی بی برارم
دل عـالـــم می سـوزه وی حــال زارم
پدرم بی پسر شد و خواهرم بی برادر، تمام عالم برای این حال زارم دل تنگ می شوند
سختمه چی مه کسی ناحق نسوخته
قفســـم حالـــی منـــه، بـــازم گرختـــه
برایم سخت و دردناک است و کسی مثل من این چنین خوار نشده است. قفسم خالی شده و پرنده من از قفس پرواز کرده است.
برارونم بـار کردنه کس نی وه جاشون
میــا روم زاری بکـــم، دو مالگیاشــون
برادرانم رفتند و کسی جایشون نیست می خواهم بروم در منزگاهشون گریه و زاری کنم
تو ننال داغ ده دلی تا مه بنالم
نالکــم مهشوریه ده کل عالــم
برادرجان! تو ننال، چون تو داغ و آرزوهای زیادی در دل داری. بگذار من گریه کنم زیرا ناله و زاری من در تمام عالم شناخته شده است
دلکــم بــی مــونســـه وسان الــون
برف کهنش وه جا بی، نو ده سرش ون
دلم مثل کوه الوند بی یار و مونس شده است. برف های کهنه بر جای خود بودند و باز فلک برف تازه هم به او اضافه شد.
هـــر دلـــــی درد می کنــه خــوه درآریش
هنجه هنجه ش بکنی وه تش بسپاریش
چه خوب است هر دل غمگینی را از سینه بیرون بیاوری و آن را تکه تکه کنی و روی آتش بگذاری