حرف های زیادی من
بعضی وقت ها آدم خیلی حرف ها دارد؛ امّا این را هم می داند که اگر حرفت زیادباشد گوش ها خسته می شوند، هیچ کس حوصله ندارد؛ همه دوست دارند خودشان حرفبزنند امّا نمی خواهند گوش بدهند، جدا از تمامی غم ها اینجا دغدغه ی من ایناست که روزها بگذرد و این تصویرهای وبلاک باز نشوند و آن وقت است که وبلاکچهره ی خوبی نخواهد داشت؛ بعضی وقت ها با خودم می گویم دیگر تصویر نخواهم گذاشت امّا کم می آورم. منظورم را روشن نمی کنم... امّا گاهی خود ِ تصاویرگویاست روی تمام ِ حرفها را کم می کند... باتمام ِ این حرفها اگر روزیاینجا را خواندی و اگر روزی تصاویر وبلاک ها باز نشد حوصله کن وببخش... اصلا چاره ای نیست... چون می دانی بهانه ها زیاد شدند.
هیچ کس دو خط راهم نمی خواند چه برسد به چند خط ...
ولی شما بخوانید و ببینید شاید ....