باران
مثل آسمـان باریدم
ابر دیدگانم گریست
گـریست و گـریست
و هیچ کس نـــدیـــد
خودم دیدم و باز خودم برای دلم گریستم
چــه غریبانــه است ایــن گــریستن هـــا
غريبانه در دنياي پـر هياهــو
در دنياي لبريز از غم و اندوه
باران
مثل آسمـان باریدم
ابر دیدگانم گریست
گـریست و گـریست
و هیچ کس نـــدیـــد
خودم دیدم و باز خودم برای دلم گریستم
چــه غریبانــه است ایــن گــریستن هـــا
غريبانه در دنياي پـر هياهــو
در دنياي لبريز از غم و اندوه