زود برگرد بیا فاصله مان کم شده است
فرصت آبی دیدار فراهم شده است
آنقدر زُل زده بر صفحه ی این ساعت ها
چشم من آینه ی دق دو عالم شده است
مثل بی رحم ترین زلزله می لرزانید
ریشتر ها کمی آرام، دلم بَم شده است !
نوشداروی غم و حسرت سهراب کُشی
غمم از جنس پشیمانی رستم شده است
روح مصلوب من این فاجعه را فاش نکرد
که خدا باعث رسوایی مریم شده است !
سال سختی ست بهار از تُک و دو افتاده است
کمر سبزترین فصل خدا خَم شده است
آه... افسوس کمی دیر هوایی شده ایم
دل در این شهر زمستان زده آدم شده است