Quantcast
Channel: هِنــــا و مِنـــــا
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3142

سعدي و اجتماع

$
0
0

سعدي و اجتماع

سعدي جامعه انسان را همچون يک اندام در نظر مي گيرد و آدميان رابسان پيکر واحدي مي داند که همدردي و غمخوارگي جزو ذات و نشانه آدميتاست و هرگز رنگ، نژاد، پيوند و وطن نمي شناسد و در حقيقت آنکه از اينفضيلت همدلي و همدردي بي بهره باشد، آدم نيست:

بني آدم اعضا» يکديگرند

که در آفرينش زيک گوهرند

چو عضوي به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت ديگران بي غمي

نشايد که نامت نهند آدمي

و نيز در اين باره چنين مي سرايد:

نه آدمي است که در خرمي و مجموعي

به خستگان پراکنده بد نبخشايد

گليم خويش برآرد سيه گليم از آب

وگر گليم رفيق آب مي برد، شايد


سعدياجتماعي بودن انسان و نيازمندي افراد و همدردي آنان با يکديگر را بابيان تمثيلات به صورتي محسوس و روشن مجسم مي سازد و آنان را که نتوانستهاند بر خود خواهي خويش فايق آيند و به برتر از سود خود بيانديشند، ننگينمردگاني مي داند که ديوان و ددان از آنان برترند.

اگر نفع کس در نهاد تو نيست

چنين جوهر و سنگ خارا يکي است

غلط گفتم اي يار شايسته خوي

که نفع است در آهن و سنگ و روي

چنين آدمي مرده به ننگ را

که بروي فضيلت بود سنگ را

نه هر آدمي زاده از دد به است

که دد ز آدميزاده بد به است


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3142

Trending Articles