حكایت دلتنگی عزرائیل
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد.
پیامبر از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است كه تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان كندن آنها دلت برای كسی سوخته است؟
عزرائیل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت: