درد فــــراق
مـــا درد فــــراق دیـــــده بـــودیـــم
افسانــــه غـــــــم شنیــده بـودیــم
امــــــا غــم تــــو جگــرگـــداز است
دردی است که قصه اش دراز است
در نبودت شعر گل ماتم شود
قامت یاس و اقاقی خم شود
روح من هر دم تو را خواند ولی
در حضورت آتش جان کم شود
محمد عزیز! قسم به نگاه پاک و معصومانه ات، جز در گوشه قبرت، در هیچ جای دیگر این دنیای فانی، حتی در کنار مادر، آرامش ندارم.
برادر صبورم! دیگر تحمل ندارم که بغض هایم را قورت دهم، دیگر طاقت مخفی کردن اشک هایم ندارم. از خدا میخواهم روح تو را شاد و صبر و تحمل به ما عنایت فرماید.