... و این بود هدیه مادر
ارسال كننده: سركار خانم فروزندهغیاثی
امسال تصمیم داشتم به مناسبت روز مادر مطلبی بنویسم که ازنظر خودم زیباترین باشد و تقدیم نمایم به مادر 83 ساله ام. فشارکار و فکر واقتضای سن، گذر ایام را از خاطرم برده بود و همچنین از رقم خوردن تقدیر وسرنوشت غافل بودم. مادر مهربانم در اثر حادثهای به زمین خورد و با شکستگی که در بدنش پیش آمد بنا به توصیه پزشک باید استراحت مطلق می کرد. منو خواهرم پذیرای او بودیم. چشم به هم زدیم رسیدیم به روز مادر. صبح میلاد حضرت زهرا بعد از کار های روزمره صبحگاهی اش آب و طشت بردیم تادست و رویشرا بشوید، کارش که تمام شد آهی کشید و گفت:
دستتون درد نکنه مادر! الهی هرچه می خواهید خدا بهتون بده، من کهچیزی ندارم. دستم از چارهکوتاست.
اشک به چشمم حلقه زد در دل گفتم: چه شعر و مقاله ای به این زیبایی میتوانستم بگویم که چنین پاسخ پر معنی داشته باشد وحال فکر می کنم امسالبهترین هدیه را پیشکش مادر عزیزمان کردیم که در مقابل زحمات بی دریغ اوکمترین کمترین کمترین است.
عمیق نگاهش کردم و بغضم را فرو دادم و دردل گفتم:
مادرم ای مهربان ترین آفریده ی پروردگار تا ابد پاینده و جاودان بمان.