Quantcast
Channel: هِنــــا و مِنـــــا
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3142

گفتم بمــان

$
0
0

گفتم بمــان

با تو بودم و از تو می گفتم

ای دوست

از چه نا گاه بر آشفتی و لحظه هایم را

پراز غم ساختی

گفتم : «بمان» نماندی

رفتی، بالای بام لجاجت نشستی

گفتم: رهی که برگزیدی پوچ و بی حاصل است

و تو صدایم را نشنیدی

طعنه زدی، گذشتی

تو می دانستی من از چه نگرانم

دلم فریاد کرد و

تو صدایش را نشنیدی

تو دریچه ی نگاهت را به رویم بستی

و من به دنبالت دویدم

اما مرا ندیدی

تو را خواندم

باز صدایم را نشنیدی و

من ماندم در سکوت

باز نوشتم

نوشتم از سر درد

و تو کنار ایستادی و پنهان خواندی

به ظاهر مرا ندیدی اما غافلی

که دلم تو را دید اما به رویت نخندید

چون صد پاره شده بود و هر پاره اش

مرا به همان ظلمت سرای فکر برد

تا بی چراغ، ترانه سراید


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3142

Trending Articles