دوستت دارم
عــشـــق صدها چهــره دارد، دست تــو آیینه دارش
عــشـــق را در چهـــره ی آیینـه دیــدن دوسـت دارم
در خـمـــوشـی چشـم مـا را قصـه هـاگفتگـوهاست
من تــو را در جـذبــه ی محـــراب دیـدن دوسـت دارم
شـــانـه هــایـت را بــرای گـــریـه کردن دوسـت دارم
بـــی تــو بـــودن را بــرای بـا تــو بــودن دوسـت دارم