داستان مسئوليت پذيري
مردی پسر تنبلی داشت که از زیر کار در می رفت و همه چیز را به شوخی میگرفت. روزی او را نزد شیوانا آورد و گفت: از شما می خواهم به این پسر منچیزی بگویید که دست از این تنبلی و بی تفاوتی اش بردارد و مثل بقیه بچه هایاین مدرسه به دنیای واقعیت و کار و تلاش برگردد.