دیــدار
شب نیست کـه آهم به ثریـا نرسـد
از چشم تــرم آب بـه دریـــا نرســـد
می میرم از این غصــه که آیا روزی
دیــدار به دیـــدار رســد یـــا نرســد
دیــدار
شب نیست کـه آهم به ثریـا نرسـد
از چشم تــرم آب بـه دریـــا نرســـد
می میرم از این غصــه که آیا روزی
دیــدار به دیـــدار رســد یـــا نرســد